دسته بندی | صنایع |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 317 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 71 |
فصل اول:
تاریخچه ایجاد شغل این شغل در جهان و ایران
نوع شغل
نگاهی به عمده یا خرده فروشی بودن شغل
لیست انواع تولیدات صنایع نساجی
تاریخچه ایجاد شغل این شغل در جهان و ایران
مهم ترین و اساسی ترین نیاز جامعه بشری صنعت پوشاک است که با مطالعه علوم نساجی و شناخت الیاف شروع و به تولید پارچه ختم شده و از پیشینه ی تاریخی گسترده ای برخوردار است علم صنایع نساجی نیز در ایران یک سنت قدیمی بوده و همیشه در حال رشد و توسعه است .
امروزه با توجه به رشد جمعیت و نیاز مبرم به منسوجات نساجی این رشته از ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار گردیده و فارغ التحصیلان این رشته می توانند با استفاده از دانش فنی و بکارگیری ذوق و استعداد هنری خویش نسبت به طراحی، رنگ، بافت و چاپ پارچه اهتمام ورزند .
این صنعت بنا به نیاز جامعه بشری می تواند یکی از منابع مهم اشتغال زا در کشور برای جوانان باشد . دروس این رشته با توجه به زمینه های شغلی و در چارچوب برنامه ی پیشنهادی آموزش فنی و حرفه ای تدوین شده است که در ادامه به اختصار به هر یک اشاره می شود .
از آغاز پیدایش انسان ، همواره چگونگی پوشش و نجات او از سرما مطرح بوده است. مصریها نزدیک به 5500 سال پیش هنر ریسندگی و بافندگی پنبه را آموختند و چینیها با پرورش کرم ابریشم در حدود 3600 سال پیش مشکلات پوشش خود را حل کردند. در سده هفدهم دانشمند انگلیسی به نام رابرت هوک "Robert- Hooke" پیشنهاد کرد که میتوان الیاف را با توجه به شیوهای که کرم ابریشم عمل میکند تولید نمود.
پس از آن ، یک بافنده انگلیسی به نام لویزشواب Lois- Schwabe توانست الیاف بسیار ظریف شیشه را با عبور شیشه مذاب از منافذ بسیار ریز تهیه نماید. پس از چندی ، سایر دانشمندان موفق به استخراج سلولز چوب و در نتیجه تولید الیاف شدند در سدههای هجده و نوزدهم، همراه با انقلاب صنعتی ، رسیدگی و بافندگی مبدل به تکنولوژِی تهیه پارچه از الیاف گوناگون طبیعی و مصنوعی شد.
صنعت شربافی قدیم(نساجی جدید) در ایران
صنعت نساجی یکی از هنر صنعتهای اصیل ایرانی است اما شاید نامدارترین شهر در زمینه صنعت نساجی در ایران شهر یزد باشد . چرا که از گذشته های دور ترمه ها و پارچه های فاخر و دستمالهای زیبای این شهر از جاده ابریشم به تمام جهان فرستاده می شده. جایگاه این بافته های زیبا در یاد و خاطره نوستالژیک ما و شاید تمام ایران غیر قابل انکار است .
شعربافی یا شربافی ( ( SHERBAFIاز جمله هنرها و صنایعی است که حدود ۳۵۰ سال پیش به وسیله دستگاهی بانام"ماکوپران" انجام میشد و در هر کوی و برزن ایران مردم به این شغل مشغول بودند و امرار معاش میکردند. اما این هنر زیبا که برگرفته از روح و جان کویرنشینان است، خود میراثی ماندگاراز گذشتههای دوراست و شاید بدون اغراق ، پیشرفت صنعت نساجی فعلی اینران به نوعی مرهون زحمات و رنجهای نیاکان این سرزمین گرم و خشک است.
این هنر را در ابتدا بانوان با دستگاههای بسیار ساده در خانه انجام میدادند اما به دلیل رشد و توسعه این هنر و رونق اقتصادی آن مورد توجه مردان نیز قرار گرفت و موجب ایجاد کارگاهای شعربافی شد.
بر همین اساس، شاید قدیمیترین اطلاعی که از این صنعت در ایران وجود دارد مربوط به عصر ساسانی است که در این دوره به رغم محدودیتهایی که دولت در امر تجارت اعمال میکرد، حوزه نفوذ تجاری ایران با روم شرقی در غرب و از شرق تا هندوستان و چین امتداد داشت.
ابریشم در این زمان نخستین مقام را در داد و ستد چین و بیزانس احراز کرده بود و نامگذاری راهی که از خشکی به چین میرفت، راه ترازیتی تجارت ابریشم بود که از آن به عنوان "جاده ابریشم" یاد میکنند.
شاید در اینجاآوردن پارهای از تاریخ سرزمین قنات ، قنوت و قناعت و شهر بادگیرها یعنی یزد ، خالی از لطف نباشد.
نام اصلی شهر یزد بنا به روایتی ایساتیس است که یکی از شهرهای دولت مادها بود.
در گذشتهها نیز روستایی که اکنون به "فرافر" و یا به قول عوام "هرفته" خوانده میشود و آثار تمدن باستانی همچون گورهای قدیمی و ظروف شکسته نیز در آن دیده شده است، یزد فعلی را تشکیل میداد و مورخان بنای کنونی یزد را به یزدگرد اول یا دوم ساسانی نسبت میدهند. برخی دیگر از پژوهشگران عقیده دارند،اردشیر بابکان موسس سلسله ساسانیان شهر را یزد بنا نهاده و یزدگرد اول و دوم آن را به آبادی رساندند. تاریخ جعفری نیز که به عنوان اولین کتاب مستقل تاریخی که در مورد یزد تالیف شده است، احداث یزد را به زمان اسکندر مقدونی و پس از تصرف ایران توسط او نسبت داده است.
ابن بلخی در قرن ششم هجری در کتاب فارسنامه خود نام اصلی یزد را "کثه" ذکر میکند. کثه یا یزد فعلی از جمله مناطقی است که در مسیر فرعی جاده ابریشم قرار داشت و اگر بنای اولیه این شهر را به یزدگرد اول نسبت دهیم میتوان احتمال داد که نخستین هسته تجاری شهر یزد مربوط به همین دوره بودهاست.
مطالعات کارشناسان در مورد تجارت دوره ساسانیان نشان میدهد که یزد در این دوره از جمله شهرهایی بود که نه تنها در تجارت و داد و ستد ابریشم فعالیت داشت،بلکه در بافت پارچههای ظریف و زیبا به ویژه پارچههای ابریشمی مشهور بودهاست.
از عهد ساسانیان، قطعات پارچههای ابریشمی به نامهای تراز یا نگار جامه، پارچههای دیبق ، منیر و حریرسندس به جای مانده است که تکنیک بافت آنها دو پودی است و آن را به یزد نسبت دادهاند.
مارکوپولو، سیاح معروف ونیزی که در قرن هفتم هجری به یزد سفر کرده است در سفر نامهاش نوشته کهیزدشهر بزرگی است که از لحاظ تجارت و رفت و آمد، نقطه مهمی به شمار میرود.یک نوع پارچه ابریشمی و طلایی در آنجابافته میشود که موسوم است به پارچه یزدی که به همه جای دنیا صادر میشود.
اما دوران طلایی دستباف ایران و یزد به دوران صفویه برمیگردد، در این دوران، پارچههای ابریشمی ساده، زربافت و مخملهای ابریشمی در کارگاههای یزد، کرمان و کاشان بافته میشود.
این نوع پارچهها معمولا برای جامه شاهزادگان و پرده و روپوش بزرگان به کار برده میشدوبهعلت زیبایی و ارزشی که داشت اغلب ازطرف امرا و پادشاهان صفوی به عنوان خلعت و هدیه برای بزرگان کشورهای دیگر فرستاده میشد.
ظهور هنرمند نامی این دوران به نام "غیاثالدین" که بدون تردید وی را میتوان از بزرگترین هنرمندانی دانست که با تمام وجود به هنر عشق میورزید و چنان در نقاشی بر روی مقوا برای تهیه نقوش پارچه مهارت داشت که او را "غیاث نقشبند" مینامیدند.
غیاثالدین که اصالتی یزدی داشت، تاثیر بسزایی در توسعه هنر دستبافان در یزد داشت و چندی نیز در دربار صفویان در اصفهان فعالیت داشت.
دستگاههای شعربافی به طور عموم چوبی و دارای اندازههای متفاوت بودند که از قسمتهای مختلفی مانند پدال، نورد(غلتک پارچه پیچ)، میخ طویله پهلوکش، موم مال، شانه، ورد، ماسوره، میل میلک، ساز، ماکو، میتیز، دفه یا دفتین، گرت ، چرخ سوره پیچی، کیسه شن و دستگاه چلهدوانی تشکیل میشدند.
برای تهیه منسوجات دستباف، صنعتگران پس از تهیه و رنگرزی نخ مورد نیاز ابتدا آن را چله دوانی کرده و هشت تار از بوبینهای مختلف را گرفته و آن را به گرد چرخی استوانهای پیچیده و از آن عمامه ایجاد میکنند و همزمان با این کارعمل ماسورهپیچی به وسیله چرخهایی که با دست به حرکت درمیآید انجام و پس از آن چله کشی و طراحی آغاز میشود.
در این مرحله طبق نقشه، تارهای لازم از سوراخ میل میلک دستگاه به روش خاصی عبور داده میشود و عمامههای چله به وسیله وردنههایی درانتهای دستگاه مستقر میشود و به نسبت پیشرفت تولید، با خارج کردن قلمبک، مقداری از نخ عمامه باز شده و تولید ادامه مییابد.
در زیر پای بافنده، پدال وردهای دستگاه قرار داد که در ارتباط با طرح پارچهها، دو به دو به بالا و پایین رفته و دو دسته تار را از هم باز میکند که به اصطلاح دهنه ایجاد میشودو در این حال با عبور ماکو از وسط دهنه، پود گذاشته میشود و با عوض کردن پاها، دو ورد دیگر را به حرکت درآورده و بافت را مانند آنچه گفته شد ادامه میدهند.
در صورتی که پود پارچه از چند رنگ باشد، به موقع از ماسورههای رنگارنگ استفاده میشود.
اما در میان دست بافتههای یزدی که به آنها شعربافی نیز اطلاق میشود ترمه از شکوه و جذابیت فراوانی برخوردار است.
ترمه یا تیرمه واژهای است هندی به معنی درخت سروی که خمیده باشد، این پارچه هفت رنگ که فقط در یزد ایران تولید میشود، زادگاه اولیهآن را کشمیر میدانند و برخی دیگر معتقدند که این هنر از ایران به کشمیر راه یافته و در آنجا کامل شده است.
از پیشینه ترمه تا قبل از سال ۹۰۰هجری قمری اطلاع چندانی در دست نیست و نشانههای این هنر و صنعت را از دوره صفویه به بعد شاهد هستیم.
این هنر در بدو ورود به ایران در انحصار زرتشتیان قرار داشت و از آن تنها برای دوخت شلوار گبری که نوعی تنپوش مخصوص مجالس جشن و سرور بود استفاده میکردند، اما سایر مردم یزد و پارهای از سکنه کرمان نیز با این هنر آشنایی یافته و سبب بالندگی آن شدند.
ترمه در گذشته توسط انگشتان دست بافته میشود که به آن "انگشت باف" میگفتند که کار بسیار سخت و طافت فرسایی بود و ترمه باف برای بافتن یک تکه کوچک از این پارچه مدتها وقت صرف میکرد.
به گفته کارشناسان پایگاه میراث فرهنگی یزد، در اوایل قرن سیزدهم میلادی در جهت پیشرفت و بازدهی بیشتر،تحولاتی در این کار صورت گرفته و ترمه انگشت باف توسط شخصی بهنام رضا ترک منسوخ شد وبافت ترمه با دستگاههای سنتی توسط این شخص عملی شد. بافت ترمه در بین سایر دستبافتههای شعربافی بسیار سخت و دقیقتر است.
دستگاه ترمه بافی از چهار ورودی تشکیل شده و در گذشته بافت ترمه توسط دو نفر استادکار و گوشوارهکش انجام میشد به طوری که استاد کار در پایین و پشت دستگاه و گوشواره کش در بالای دستگاه بودند و این کار موجب ایجاد نقوش زیبابرروی پارچههای ترمه میشد ولی نقش اصلی را "نقش بند"برعهده داشت.
نوع شغل:
شغل نساجی شغلی کاملا تولیدی است.شغلی که از دیرباز مورد توجه بوده و به آن بهای زیادی می داده اند و هم اکنون نیز جزء شغلهای پردرآمد محسوب می شود چرا که بشر همواره احتیاج به محصولات نساجی داشته و خواهد داشت.
عمده فروشی یا خرده فروشی
قبل از پرداختن به این موضوع بهتر است تعریفی از صنعت نساجی در ایران و تولیدات این صنعت داشته باشیم چرا که با پرداختن به این مهم به راحتی در می یابیم که این صنعت در چه زمینه هایی خرده فروشی و در چه زمینه هایی عمده فروشی میکند:
به مجموع مشاغل شعربافی سنتی از قبیل دارایی بافی ـ احرامی بافی ـ ترمه بافی بافت دستمالهای سنتی و شال و غیره را که به وسیله دستگاه سنتی بافندگی بافته می شود نساجی قدیم اطلاق می شود .مثلأ شهر یزد در این صنعت پیش قدم ترین و قدیمیترین شهر ایران بوده است و اگر ما امروز شهر یزد را به خاطر خانه های گلی و بادگیرهای زیبایش می شناسیم قطعاً در گذشته این شهر را به خاطر پارچه های زیبا و فاخرش می شناختند . شهری که از شرق تا غرب همه آوازه این را داشتند از هند گرفته تا شمالی ترین شهرهای دریای کاسپین از ترمه هایی بسیار زیبایی که برای مردم کشمیربافته می شده تا کارخانه هایی نساجی که در شمال ایران ساخته شدند همه وامدار هنر صنعتگران یزدیند . شعر بافی سنتی که با دستگاه سنتی پارچه بافی صورت می گیرد همکنون در یزد منسوخ شده واکثر صنعتگران با ماشین صنعتی مشغول کار می باشند. بر طبق کتیبه و سنگ نوشته قدیمی موجود در دهلیز درب اهلی مسجدجامع در گذشته شغل اکثر مردم یزد یا شعربافی بوده است و یا مشاغلی در رابطه با آن مثل نخ ریسی و رنگرزی و تهیه ابریشم و غیره . در مورد انواع پارچه های تولیدی توسط این شعربافان اطلاعات ما بسیار کم است و احتمالاً در گذشته تعداد زیادی از انواع تولیدات شعربافی وجود داشته است که هم اکنون فراموش شده و غبار روزگار نام و یاد آنها را از اذهان زدوده است .
در زمانهای نه چندان دور قبل از مکانیزه شدن نساجی این محصولات که شرح آنها بطور کامل ارائه شد بطور دستی توسط تاجران خریداری می شده بطور عمده و سپس بارهای تجاری توسط نمایندگان فروشتاجران در اقصی نقاط دنیا اقدام به خرده فروشی و گاهژد عمده فروشی به مردم و یا اصناف خاصی همچون مریض خانه ها می نمودند اما با گذر زمان و از شروع دوره قاجار کم کم انگلیسی ها دستگاه های نساجی و چاپ پارچه را به ایران وارد کرده و این صنعت دچار تولید انبوه شد و کمک کم شرکت های نساجی شکل گرفت.
این شرکت ها اقدام به تولید در سطح انبوه کرده و محصولات خود را بطور عمده به بازار وارد می کنند.سپس این محصولات توسط بازاریان بطور خرده به مردم فروخته می شود.
لیست انواع تولیدات صنایع نساجی
زری بافی ، مخمل ، پارچه قلمکار ، دارایی، احرامی، پتو، ترمه، روتختی، رویهلحاف، شال،پلاس،سفره، شمد، جیم، کرباس، قناویز، روفرشی، دندانی، بقچه، لنگ،کیسهحمام، پرده،اومک،چادرشب، دستمال یزدی و دستمال مرسریزه از محصولات شعربافی در صنعت نساجی است است.
انواع الیاف، پارچه، انواع نخ در ضخامتها رنگها و جنس های مختلف، تولید نایلکس های پارچه ای ، گونی، انواع بنرهای پارچه ای ، چادرهای مسافرتی و ماشین و.... هزاران هزار محصول ریز دیگر توسط صنعت گران نساجی امروزه تولید می شود.
فصل دوم:
مهارتهای نیروی کار مشغول بکار در صنعت نساجی
استانداردهای لازم نیروی مشغول بکار
مهارتهای نیروی کار مشغول بکار در صنعت نساجی
در این بخش به شرح و بسط مهارتهایی که باید یک نساج دارا باشد می پردازیم.این مهارتهای مراحل مختلفی دارد که اصولا در هنرستانها بطور کامل آموزش داده مشود تا نیروی کار متخصص بتواند پس از اتمام تحصیل وارد بازار کار شود.
یک نساج باید رده بندی الیاف در صنعت نساجی را بشناسد که به این شرح است:
در صنعت نساجی الیاف به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتند از:
الیاف طبیعی "Natural fibers" الیاف طبیعی شامل دو بخش الیاف نباتی و الیاف حیوانی میباشند.
الیاف نباتی مانند: پنبه، کتان، کنف، رامی و الیاف حیوانی مانند: پشم و ابریشم
الیاف کانی "Mineral fibres": الیاف کانی الیافی هستند که مواد اولیه آنها از کانیها بدست میآیند مانند الیاف شیشهای و الیاف فلزی.
الیاف مصنوعی که شامل دو دسته میباشند: یکی الیافی که منشا طبیعی دارند ولی توسط انسان دوباره تهیه می شوند مانند ویسکوز ، استات و تری استات که هر یک ریشه سلولزی دارند. و دیگری الیاف سینتتیک یا مصنوعی که از مشتقات نفتی تولید میشوند مانند: نایلون ، داکرون ، ارلون یا بطور کلی پلی آمیدها ، پلی استرها ، پلی اورتانها ، پلی اکریلونیتریل ، پلی وینیل کلراید و .....
مقدمات تکمیل کالای نساجی را بشناسد
تمام پارچههای نساجی پس از خروج از سالن بافندگی کم و بیش دارای مقادیری ناخالصی و عیوب میباشند. لذا لازم است به منظور آماده کردن پارچه برای عملیات تکمیل اصلی آنرا تحت عملیات مقدمات تکمیل قرار داد. مانند توزین و متراژ پارچه ، کنترل عیوب پارچه ، گره گیری ، رفوگری و گرفتن ناخالصیها بخصوص در مورد پارچههای پشمی که دارای ناخالصیهای سلولزی و خرده چوب و ... میباشد.
روشهای تکمیل کالای نساجی رابشناسد
عملیات و کارهای تکمیل در نساجی برای افزایش نرمی زیر دست ، درخشندگی و بطور کلی افزایش مرغوبیت پارچه میباشد. عملیات تکمیل بستگی به چند عامل مهم دارد که عبارتند از: نوع الیاف ، ویژگی فیزیکی الیاف ، ابلیت جذب مواد گوناگون شیمیایی ، حساسیت الیاف نسبت به مواد تکمیل. عملیات تکمیل در مجاورت رطوبت ، دما و فشار معمولا به سه روش انجام میگیرد:
روشهای مکانیکی: مانند تراش پارچه ، خار زدن ، اطو کردن ، پرس کردن و ... .
روشهای شیمیایی: مانند تکمیل رزین ، سفید کردن و مقاوم کردن پارچه در برابر آتش و غیره. در این روش معمولا در اثر فعل و انفعالات شیمیایی حاصل بین لیف و ماده شیمیایی مصرف شده عمل تکمیل بدست میآید و یا اینکه ماده شیمیایی مصرف شده در اثر رسوب کردن و یا اضافه شدن در روی پارچه ، باعث تغییر در خواص پارچه میشود، مانند آهار دادن پارچه پنبهای با محلول مواد پلیمری.
روشهای مکانیکی- شیمیایی: در این حالت از روشهای مکانیکی و شیمیایی بطور توام بهره گرفته می شود، مانند بشور و بپوش کردن پارچه و یا تثبیت حرارتی پارچه. انواع تکمیل را بشناسد.
تکمیل موقت
در این نوع تکمیل ، کالا را به منظور خاصی تحت عملیات تکمیلی قرار میدهند بطوری که اثر تکمیلی آن در عملیات بعدی مثل شستشو و غیره از بین می رود، مانند آهار دادن پارچههای پنبهای برای عملیات بافندگی و شستشوی آهار پس از خاتمه عملیات بافندگی.
تکمیل دائم
در این نوع ، اثر تکمیلی تا زمانی که پارچه حالت خود را از دست ندهد (مخصوصا در مقابل شستشو و پوشش) باقی خواهد ماند، مانند رسوب دادن رزینهای مصنوعی مثل استرها و اترهای سلولز در روی پارچه و یا کلرینه کردن کالای پشمی یا تکمیل با فرمالدئیدها.
تکمیل ثابت
در این نوع ، اثر تکمیل مادام العمر در روی کالا باقی میماند و حتی بعد از اینکه پارچه حالت و ماهیت خود را به عنوان پارچه خارجی از دست بدهد، آثار تکمیل در آن باقی خواهد ماند. مانند پلیمریزه کردن بعضی از منومرهای اکریلیکی در روی زنجیرهای اصلی مولکولهای پارچههای سلولزی و یا پروتئینی
شستشوی کالای نساجی را بشناسد
عمل شستشو ، اولین عمل تکمیل مرطوب میباشد و به منظور بر طرف کردن مواد خارجی مانند روغنهای ریسندگی ، واکسها و ناخالصیهای قابل حل در محلولهای شستشو انجام میگیرد. عملیات شستشو عبارتست از عمل کالا با پاک کنندههای مناسب همراه با مواد قلیایی و یا در غیاب مواد قلیایی. در صورت استفاده از صابون برای عملیات شستشو ، احتیاج به آب نرم میباشد. ولی برای پاک کنندههای مصنوعی چگونگی سختی آب اهمیت ندارد. همچنین برای اصلاح سفیدی پارچه و شفافیت رنگ الیاف آن عمل شستشو انجام میگیرد.
آهار زنی و آهار گیری را بشناسد
به منظور افزایش استحکام در برابر پارگی ، کاهش نیروی سایشی و خواباندن پرزهای سطحی الیاف نخهای تار را آهار می دهند. مواد آهاری ، ماکرومولکولهایی هستند که ممکن است بر اثر پیوند بین خود و یا با الیاف تشکیل پوششی به دو نخ دهند. آهار طبیعی عبارتند از: نشاستهها و مشتقات آنها ، مشتقات سلولزی و (پروتئینها)). آهارهای مصنوعی عبارتند از: انواع پلی وینیل الکلها ، انواع پلی اکریلات و انواع کوپلیمراستایرین و مائیک اسید.
قبل از انجام عملیات تکمیل مرطوب لازم است آهار نخ تار پارچه با اندازه کافی بر طرف شود تا در مراحل شستشو ، سفیدگری و رنگرزی یا چاپ ، مزاحمت و نایکنواختی ایجاد نکند و در ضمن مقداری از مواد در تکمیل رنگ را به خود جذب نکند. روشهای آهارگیری عبارتند از: آهار گیری با اسید ، آهار گیری با روش تخمیر ، آهار گیری با اکسید کنندهها ، آهار گیری با آنزیمها.
مرسریزاسیون را بشناسد
یکی از عملیاتی که روی پنبه انجام می شود، عمل مرسریزه میباشد که شامل تماس پنبه (اعم از الیاف نخ یا پارچه) با محلول سود سوزآور و سپس شستشوی محصول در محلول رقیق اسید و سپس آب سرد به منظور خنثی کردن قلیایی و سرانجام خشک کردن محصول است. بر اثر مرسریزاسیون درخشندگی و جلای پنبه افزایش مییابد و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آن تغییرات زیادی پیدا میکند. معمولا پارچههای مرغوب پنبهای پیراهنی ، رومیزی ، ملحفهای و همچنین نخهای قرقره مرسریزه میشوند.
سفیدگری را بشناسد
هدف از سفیدگری ، از بین بردن رنگدانهها و ناخالصیهای دیگر و در نتیجه سفید جلوه دادن الیاف میباشد. البته سفیدگری پنبه بسیار مهم تراز سفیدگری پشم میباشد، چون درصد بالایی از پشم بصورت کالای رنگی به بازار عرضه میشود. ولی در مقابل ، مقدار زیادی از پارچههای پنبهای بصورت سفید و یا پارچههای چاپ شده با زمینه سفید مورداستفاده قرار میگیرد. پارچههای ملحفهای ، رومیزی و پیراهنی نمونههایی ازپارچههای پنبهای هستند که احتیاج به سفیدگری دارد.
سفیدگری پنبه بیشتر بامواد اکسید کننده مثل کلریت سدیم و هیپوکلریت سدیم و آب اکسیژنه و مواد احیا کننده مانند هیدروسولفیت و سفیدگری پشم با اکسید کننده آب اکسیژنه همراه با آمونیاک یا سیلیکات قلیایی و مواد احیا کننده ، اکسید گوگرد و یا بی سولفیت سدیم و اسید سولفوریک و سفیدگری الیاف مصنوعی با اکسید کننده آب اکسیژنه ، کلریت سدیم و هیپوکلریت سدیم و احیا کننده ، هیدروسولفیت و در صورت لازم مواد سفید نوری به همراه سفید کننده قبلی انجام میگیرد.
تکمیل ضد آب و دور کننده آب را بشناسد
تکمیل ضد آب پارچه به دو صورت امکان پذیر میباشد.
پوشش کل سطح پارچه توسط مواد هیدروفوب (موادی که آب را به خود جذب نمیکنند) است، به نحوی که تمام منافذ پارچه مسدود گردد. این روش تکمیل ضد آب نام دارد. پارچه با کاربردهای خیمه و چادر ماشین با این روش تکمیل میگردد.
الیاف و یا نخ از مواد ضد آب پوشیده میشوند، به این ترتیب فضای بین نخها در پارچه کاملا باز میماند و امکان انتقال هوا وجود دارد. این روش تکمیل دور کننده آب نام دارد و بیشتر پارچههای لباس مثل بارانی ، لباس ورزشی و کاربردهای مشابه با این روش تکمیل ضد آب میگردند. بعضی از مواد ضد آب و دور کننده آب عبارتند از: مواد هیدرولیز کننده نمکهای زیرکونیوم ، استره کردن سطح الیاف با اسیدهای چرب ، استفاده از رزینهای هیدروفوب مثل رزین کاربومید ، Permel ، Paraf fion و غیره ، ترکیبات آلی سیلیکونی و اسیدهای چرب کمپلکس گرم.
تکمیل ضد آتش را بشناسد
یکی از روش های تکمیل ضد آتش کالای نساجی ، پوشش آن بوسیله نمکهای آمونیوم میباشد که در گرما تولید آمونیاک نموده و بدین ترتیب با محبوس کردن آتش در خود باعث خاموش شدن و عدم پیشرفت آن میگردد. مناسبترین نمکهای آمونیوم ، دی آمونیوم فسفات و کربنات آمونیوم میباشد. سایر تکمیل کنندههای ضد آتش عبارتند از: اکسیدهای نامحلول قلع ، آنتیموان و تیتان ، استره کردن سطحی سلولز با اسید فسفریک و یا دی آمونیوم در حضور اوره هیدروکسی متیل فسفونیوم کلراید (THPC) و غیره.
تکمیل ضد باکتری و ضد قارچ را بشناسد
مواد تکمیل کننده ضد باکتری بعنوان محافظت کننده از عرق عمل کرده و از تاثیر باکتریها و یا قارچها بر آن جلوگیری میکنند لذا چنانچه لباسهای ورزشی و یا لباس زیر با این مواد تکمیل گردند، از تخمیر عرق بدن توسط باکتریهای موجود در هوا و در نتیجه تجزیه و بوی بد آن جلوگیری میکنند. برخی از این تکمیل کنندهها عبارتند از: ترکیبات آمونیوم چهارتایی ، Irgasan DP300 ، Dodigen 226 ، پیوند زدن سلولز با نمکهای مس و نقره توسط گروههای کربوکسیل اسید آکریلیک و یا اسید متاکلریلیک و غیره.