فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

پژوهش روانشناسی ورزش

روان‎شناسی ورزشی1 شاخه‎ای از علم ورزش است که در جستجوی فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمینه‎های رفتار انسانی در حیطه ورزش است از آنجایی که روان‎شناسی به مطالعه رفتار می‎پردازد، بالطبع موضوع روان‎شناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیت‎های ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یک کودک دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیک می‎باشد
دسته بندی تربیت بدنی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 137 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 227
پژوهش روانشناسی ورزش

فروشنده فایل

کد کاربری 8044
کاربر

مقدمه:

روان‎شناسی ورزشی[1] شاخه‎ای از علم ورزش است که در جستجوی فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمینه‎های رفتار انسانی در حیطه ورزش است. از آنجایی که روان‎شناسی به مطالعه رفتار می‎پردازد، بالطبع موضوع روان‎شناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیت‎های ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یک کودک دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیک می‎باشد.

اگر چه اهمیّت مسائل روانی در ورزش از چندین سال پیش شناخته شده است با این حال روان‎شناسی ورزشی هنوز دانشی بسیار جوان می‎باشد و در خلال دهه‎های اخیر علاقه و توجه به «روان‎شناسی ورزشی شناختی[2]» افزایش چشم‎گیری یافته است. ابتدا تمام تلاش‎ها در این حیطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سال‎های اخیر این روند متحول شده است و روان‎شناسی ورزشی قهرمانان زن و مرد حرفه‎ای و برجسته افراد شرکت کننده در فعالیت‎های غیر حرفه‏ای را نیز مورد توجه قرار می‎دهد. به عبارتی هدف روان‎شناسی ورزشی کمک به ورزشکاران در تمام رده‎های سنی از نوجوانان تا بزرگسالان است.

امروزه متخصصان فیزیولوژی ورزش از دانش روان‎شناسی ورزشی برای کمک به شرکت‎کنندگان در برنامه‎های باز پروری قلبی استفاده می‎کنند تا آنها بر ترس خود نسبت به از سرگیری و شروع تمرین غلبه کنند. معلمان همچنین با استفاده از دانش روانشناختی ورزشی شیوه توجه به تأثیرات محیطی را که باعث بهبود اجرا می‎شوند، به متعلمان خود می‎آموزانند. دست اندر کاران تیمهای جوانان برای اطمینان از کسب تجارب مثبت از سوی ورزشکاران جوان، از روان‎شناسی ورزشی بهره می‎گیرند. و نهایتاً مربیان در تمام سطوح از تکنیکهای روان‎شناسی ورزشی همچون کنترل هیجان، تصویر سازی ذهنی، هدف گزینی و انگیزش کمک می‎گیرند تا ورزشکاران را در تکامل بخشیدن اجراهایشان یاری دهند. اکنون با پیشرفت علم روان‎شناسی ورزشی، بحث مهارت‎های روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمییت بسزایی برخوردار شده است و در حالی که قبلاً به اهمیت آماده سازی جسمانی تأکید می‎شد امروزه قهرمانان هرچه بیشتر بر آماده سازی روانی توجه و تأکید می‎کنند. تجارب کسب شده آنان حاکی از آنست که وقتی در میدانهای بزرگ با قهرمانانی همتراز به لحاظ جسمی‎به رقابت می‎پردازند، سرانجام آمادگی روانی پیروزی را به نفع یکی از طرفین رقم خواهد زد.

مربیان برتر نیز به جنبه‎های آماده سازی روانی ورزشکاران و ضرورت تدارک آن در طول تمرینات واقفند. و بخشی از برنامه آماده‎گی را به آماده سازی روانی اختصاص می‎دهند. با وجود این، آماده سازی روانی تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفته است که به نظر می‎رسد عمده‎ترین علت این غفلت فقدان آگاهی مربیان در چگونگی آماده سازی روانی ورزشکاران می‎باشد. صاحبنظران ورزش چنین می‎پندارند که ورزش می‎تواند به بازیکنان جوان قدرت اراده‎گری، اعتماد به نفس، نحوه سلوک، برقراری ارتباط با دیگران و تجربه رسیدن به هدفهای مشکل را بیاموزد ولی امروزه می‎دانیم که این قابلیتها به طور خود بخودی به حداکثر نرسیده و رشد نمی‎یابند مگر اینکه ورزشکار تحت آموزش و تمرین مهارت‎های روانی1 قرار گیرد.

اکنون مهارت‎های روانی در همان نقطه‎ای قرار دارند که پنجاه سال پیش مهارت‎های جسمانی قرار داشتند مربیان باید به این اعتقاد دست یابند که مهارت‎های روانی هم چون مهارت‎های جسمانی قابل کسب‎اند و باید به طور اصولی و علمی آموزش داده شوند.

روانشناسی ورزشی:

پیدایش علم روانشناسی ورزشی به قرن بیستم باز می گردد اما اولین مطالعات در این زمینه در سال‎های آخر قرن نوزدهم انجام شد. در واقع به صراحت نمی توان بیان کرد که روانشناسی ورزشی دقیقاً در چه زمانی بصورت علم مطرح شد, به همین جهت برخی ادعا می‎کنند علم روانشناسی ورزشی همچون نوزادی است که به تازگی متولد شده است. بطور کلی در ابتدا مطالعه رفتار ورزشی در جهت تشریح اصول و موضوعات روانشناسی عمومی بود و جهت‎گیری مشخصی بعنوان روانشناسی ورزشی دیده نمی شد. دکتر نورمن تریپلت[4] روانشناس دانشگاه ایندیانا, در اوایل سالهای 1897, در مجله‎ آمریکایی روانشناسی مطلبی را منتشر کرد که به گونه‎ای مستقیم به روانشناسی ورزشی ارتباط داشت. تریپلت پدیده‎ای را بررسی کرد که اکنون «‎سهولت اجتماعی»[5] می‎نامیم, و آن اثر مساعد مشاهده کنندگان برعملکرد شخص است. او پی برد دوچرخه‎سوارانی که گروهی فعالیت می‎کنند نسبت به زمانی که فردی دوچرخه‎سواری می‎کنند, نیز سریع‎تر حرکت می کنند. دکتر ای. دبلیو. اسکریپچر[6] روانشناس دانشگاه ییل از مطالعه خود چنین نتیجه گرفت که شرکت در ورزش به دارا شدن ویژگی‎های شخصیتی مطلوب می‎انجامد (مارک، اچ انشل،1380).

دیدگاه جدید مبنی بر اینکه ورزش رقابتی شخصیت ساز است, ریشه در پژوهش‎های اسکرپیچر دارد, اما پیشگام شناخته شده‏‎ روانشناس ورزش دکتر کلمن رابرتز گریفیت[7] است. گریفیت که به عنوان پدر روانشناسی ورزش از او نام برده می‎شود, بعنوان اولین شخصی است که سال‎های زیادی را صرف آزمایش‎های منظم روانشناسی ورزشی کرده است(مارک، اچ انشل،1380).

گریفیت اولین آزمایشگاه روانشناسی ورزش را, به نام آزمایشگاه پژوهش ورزشی در سال 1925 در دانشگاه ایلینوی تأسیس کرد. اگرچه پژوهش درباره اثر عوامل روانی بر عملکرد ورزشی را, در سال 1918 آغاز کرده‎بود. علایق اولیه او شامل اثرهای عوامل روانی و محیطی بر یادگیری و اجرای مهارت‎های حرکتی و شخصیت در ورزش بود. او برای آزمایشگاه خود وسایلی را تهیه کرد که آگاهی از جنبش‎های مهارتی, هوشیاری ذهنی, واکنش‎های زمانی نسبت به بینایی, شنوایی، فشار, ثبات, هماهنگی عصبی ـ عضلانی, تنش‎ها و رهاسازی عضلانی و توانایی‎ عضلانی را اندازه‎گیری می‎کردند. او بر اساس مصاحبه با بازیکن فوتبال ردگرنگ پی برد که ورزش‎کاران برتر مهارت‎های ورزشی را خودبه‎خود, بدون هیچ یا کمترین اندیشه‎ای, انجام‎می‎دهند.او اولین‎کتاب‎های‎روانشناسی ورزشی را به‎ نام‎های «روانشناسی مربیگری» در سال 1926 و «روانشناسی‎ورزشکاران» در سال 1928 نوشت و اولین درس روانشناسی ورزش را در سال 1923 در دانشگاه ایلینوی تدریس کرد. گریفیت, در تکلیفی که روانشناسان ورزش امروزی واقعاً بر آن رشک می‎برند, توسط باشگاه شیکاگو‎کانبر[8] استخدام شد تا در فصل مسابقه‎های سال 1938 مشاور روانشناس ورزش تیم باشد. او آزمون‎های حرکتی و پرسشنامه‎های روانی گوناگون را اجرا کرد تا توانایی حالت روانی و توانایی بالقوه کنونی ورزشکاران رقابتی را از آغاز آموزش (فصل بهار) تا پایان فصل تعیین کند(مارک، اچ انشل،1380).

پژوهش روانشناسی ورزشی در دهه‎های 1940 نمود واقعی داشت بجز پایان‎نامه‎های دکترا که گه‎گاهی نوشته می‎شدند. در این زمان بیش از هر چیز, تأسیس آزمایشگاه‎های یاد‎گیری حرکتی رواج یافت که ار جمله می‎توان آزمایشگاهی را نام برد که توسط جان لاتر[9] در دانشگاه پنسیلوانیا,کلارنس رگزویل در دانشگاه ویسکاسنین, سی. اچ مک‎لوی در دانشگاه آ‎یوا, و شاید از همه معروف‎تر فرانکلین هنری در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی, تأسیس شد (مارک، اچ انشل،1380).

این جنبش زمینه را برای حضور، رشد و ... تربیت بدنی فراهم ساخت که دارای پیچیده‎ترین رهیافت علمی در پژوهش برای رفتار حرکتی بود. همة دانشمندان ورزش به نوبه‎ی خود از بهینه‎بودن طرح, تجهیزات و فنون آماری پژوهشی انتشار بیشتر داده‎های مربوط به فرایندهایی که زیربنای مهارت‎آمیز عملی و آموختنی بودند, سود جستند. با وجود «خلأ شایان توجه بین سال‎های مولد گریفیت و کارهای پژوهشگران معاصر در روانشناسی ورزش», زمینه روانشناسی ورزش از این تلاش‎های اولیه در پژوهش حرکتی, سود برده است (مارک، اچ انشل،1380).

سرانجام, در دهه‎ی 1960 بود که روانشناسی ورزش گام‎های بزرگی را برداشت و زمینه علمی کنونی را فراهم آورد. چندین عامل به گسترش این زمینه علمی کمک کردند. کتاب‎های درسی بیشتر از هر زمان دیگر چاپ شدند. از جمله می‎توان به کتاب‎های زیر اشاره کرده:

«رفتار جنبشی و یادگیری حرکتی» بریانت‎گرتی[10], «مشکل ورزشکاران و چگونگی مقابله با آنها» بروس اجیلو و توماس تاتکو[11], «یاد‎گیری حرکتی و عملکرد انسانی» رابرت ان سینگر[12] و «روانشناسی و رفتار حرکتی» جوزف اکسندین[13]. کتاب دیگری به‎نام «مربی‎گری, ورزشکاری, روانشناسی» سینگر[14] اولین کتاب درسی در روانشناسی ورزش بود. این کتاب‎ها محرکی برای پژوهش و انتشار فراوان در نشریه‎های علمی بودند. از همه مهم‎تر «فصلنامه‎ی پژوهش» که اکنون «فصلنامه‎ی پژوهش برای تمرین و ورزش» نامیده می‎شود, از انتشارات پژوهشی رسمی تربیت‎بدنی حرفه‎ای در ایالات‎متحده بود. اما مهم‎تر از پیشرفت پژوهش در روانشناسی ورزشی و رفتار حرکتی, کلاس‎ها و برنامه‎های دانشگاهی بود که منجر به پیدایش بارزترین دانشمندان, در روانشناسی ورزش شد (مارک، اچ انشل،1380).

عنصر نهایی در رشد روانشناسی ورزش تأسیس چند انجمن حرفه‎ای بود. اولین نشست سالیانه انجمن امریکایی روانشناسی ورزش و فعالیت بدنی در سال 1967 برگزار شد. انجمن کانادایی یاد‎گیری روانی ـ ‎حرکتی و روانشناسی ورزش, در سال 1969 آغاز به کار کرد (مارک، اچ انشل،1380).

این سازمان در آغاز به انجمن کانادایی بهداشت, تربیت‎بدنی, تفریحات سالم و رقص وابسته بود. اما در سال‎های 1977 مستقل شد. در سال 1975, بخشی به اتحادیه امریکایی بهداشت, تربیت‎بدنی, تفریحات سالم و رقص, اضافه شد تا روانشناسی ورزش را در چهارچوب علمی تربیت‎بدنی تقویت کند. آن را آکادمی(فرهنگستان) روانشناسی ورزش نامیدند. هدف فرهنگستان تقویت نگره و پژوهش بود به گونه‎ای که بتوان در تربیت‎بدنی یا موقعیت ورزشی به کار برد. بعلاوه در سال 1986, پیدایش انجمن پیشرفت روانشناسی‎ورزشی کاربردی بود که برای پیشبرد رهیافتی اکتشافی‎تر در روانشناسی ورزش آغاز به کار کرد. این انجمن, که در بر دارنده بزرگترین عضویت روانشناسی حرفه‎ای و دانشجویان در سرتاسر جهان است, دارای سه بخش است:

روانشناسی بهداشت (که برای نمونه اثرهای روانی فعالیت‎های بدنی را بررسی می‎کند)روان شناسی درمان (که مشاورة ورزشی و مطالعة اثر فنون رفتاری و روانی بر عملکرد ورزشی را بررسی می‎کند), و روانشناسی اجتماعی(که عوامل محیطی بر عواطف و رفتارهای ورزشکاران و مربیان ورزش را مورد مطالعه قرار می‎دهد). اگرچه شاخه روانشناسی ورزش ریشه در علم تربیت‎بدنی دارد, در سال‎های أخیر از سوی روانشناسی مورد پذیرش قرار گرفته است. این موضوع به سبب استفادة قانونی از اصطلاح«روانشناس» است که نشانگر آموزش دانشگاهی در روانشناسی است. قابل درک است که, در بین دانشمندان و دست‎اندرکاران, بحث‎های شایان توجهی در این باره وجود دارند مبنی بر اینکه کدام علم- تربیت‎بدنی, علم ورزش یا روانشناسی- باید برنامه‎های آموزشی روانشناسان ورزش را هماهنگ کند. به احتمال, در استرالیا, ارتباط بین روانشناسی ورزش و روانشناسی از همه قوی‎تر است, زیرا که در سال 1992 جامعة روانشناسی استرالیا اولین هیأت روانشناسان ورزش را در سازمان روانشناسی ملی پذیرفت. اهمیت این هیأت در تعیین معیارهایی است که برای دادن پروانه‎ی کار به روانشناسان ورزش مورد استفاده قرار می‎گیرند. انجمن روانشناسی امریکا دارای بخشی به‎نام بخش روانشناسی ورزش و تمرین است که گروه علاقمندی مرکب از پژوهشگران را تشکیل می‎دهد که عوامل روانی مرتبط با عملکرد انسانی را مورد مطالعه قرار می‎دهند. اما هدف این گروه این است که زمینة مطالعه را گسترش دهند نه اینکه معیاری برای پروانه یا مدرک تعیین کند (مارک، اچ انشل،1380).

کالج امریکایی پزشکی ورزشی و اتحادیة پزشکی ورزشی استرالیا, گروه‎هایی فرعی در روانشناسی ورزش و تمرین دارند. سرانجام روانشناسی ورزش توسط جامعة بین‎المللی روانشناسی ورزش در سرتاسر جهان شناخته می‎شود (مارک، اچ انشل،1380).

هدف این سازمان‎ها این است که برای دانشمندان و دست‎اندرکاران و روانشناسی‎ورزشی هویتی ملی و بین‎المللی حاکی از نظام علمی ایجاد کنند. همچنین فرصتی فراهم می‎کنند تا با اعضایشان سالانه ملاقات کنند و 1) ایده‎های خود را مبادله کنند, 2)تجارب پژوهشی خود را توضیح دهند, 3) با دانشمندان و دست‎اندرکاران شناخته شده‎ای که تخصص‎هایشان در زمینه‎های قابل کاربرد در رفتار ورزشی است, صحبت و تبادل نظر کنند, 4) دربارة موضوعات بحث‎‎‎‎‎‎‎‎‎انگیز بحث کنند و تصمیم بگیرند و 5)‎ به کلاس‎ها و بخش‎های مربوطة خود ایده‎های جدید و مهیجی ببرند که از زمینةموردنظر سرچشمه می‎گیرند. از این سازمان‎ها,‌ نشریه‎های علمی جدید پا گرفته‎اندکه نیازهای این زمینة پژوهشی گسترش یابنده را برطرف کنند. روانشناسی ورزشی اکنون توسط اعضای جامعة دانشگاهی به عنوان علمی معتبر شناخته می‎شود (مارک، اچ انشل،1380).

اکنون باید روشن شده باشد که روانشناسی دربردارندة زمینة علمی چند بعدی از مطالعه و عمل است. روانشناسی ورزشی از بسیاری از علوم سنتی روانشناسی, مشتق و بنابراین دریرگیرندة روانشناسی اجتماعی (مطالعة رفتار گروهی و عوامل محیطی- موقعیتی که بر عواطف و اعمال شخص اثر می‎گذارند), روانشناسی شناختی(ارتباط بین اندیشه‎ها عواطف و عملکرد), روانشناسی رشد(تغییرهای شناختی و رفتاری همراه با افزایش سن), روانشناسی تربیتی(عواملی که بر یادگیری و یادآوری راهبردها و مهارت‎های ورزشی اثر می‎گذارند), روانشناسی بالینی(بررسی موضوع‎های شخصی که نیازمند مشاورة حرفهایست به گونه‎ای که احساس رضایت شخصی در ورزش و رسیدن به حداکثر عملکرد به دست آید) و شاخه‎های دیگر است. شاخه‎های علمی روانشناسی در شکل(1) نشان داده شده‎ است. روانشناسی تمرین شاخه‎ای است که در روانشناسی جنبة سنتی ندارد, اگرچه از نزدیک با روانشناسی بهداشت ارتباط دارد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد