فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

مقاله نقد و بررسی تاریخ ایران از سقوط دولت ساسانی تا خلافت عباسی

مقاله نقد و بررسی تاریخ ایران از سقوط دولت ساسانی تا خلافت عباسی در 28 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 23 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مقاله نقد و بررسی تاریخ ایران از سقوط دولت ساسانی تا خلافت عباسی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله نقد و بررسی تاریخ ایران از سقوط دولت ساسانی تا خلافت عباسی در 28 صفحه ورد قابل ویرایش


مهاجرت اعراب به ایران:

مهاجرت اعراب به ایران از راه خشکی و از سمت عراق بوده است. و از روزگاران بس کهن مردم فقیر آن سرزمین که سامی نژاد هستند پی در پی در جستجوی چراگاه و زمینه های بارور به سوی شمال کوچ می کردند از سه هزار سال پیش از میلاد مسیح آبادیهای شمالی این سرزمین که کشورهای عراق، سوریه، فلسطین، لبنان کنونی که هلال خصیت نامیده می شد، یعنی سرزمین هلالی بار آور، مورد توجه عربها بادیه قرار گرفت، و برنشان این کوچهای پیاپی دراز تاریخ ساکنان این سرزمین توانستند با کوچهای پی در پی، دولتهای سامی نژاد قدیم چون اگر، بابل و دولتهای آرامی و کنعاتی فنیقی و بحرانی را در هلال پیدار سازند، اکنون از این رو تیرهای سامی نژاد مزبور ناگریز در جستجوی چرا گاه و آب با حواشی خود از آنجا به سرزمینهای آباد شمالی کوچ نمایند. بنابراین عراق و سوریه و فلسطین که شبه جزیره عربستان در مسان آنها واقع و دریا یا کوهستان یابند میانه آنها نبود از روزگار دیرین کوچگاه عربها بوده است.

از جمله قبایلی که در اواخر سلسله اشکانی و اوایل روزگار ساسانیان به ایران آمدند یکی طوایف بنوالعلم بوده که به داخل ایران مهاجرت کرد، این قبیله در پیش از اسلام در ایالت خوزستانی در هویزه و مناذرکبری در شمال غربی اهواز مسکن داشتند و از بومیان آنجا به شمار می رفتند و در هنگام حمله اعراب به ایران به یاری هم فراوان خود برخاستند با مهمانداران ایرانی خویش جنگیدند و چون عربها بر خوزستان دست یافتند. به بصره که شهری جدید الاحداث بود کوچیدند در زمان ساسانیان در ایان پادشاهی اردشیر اول (41- 266) قابل ازد در کرمان تحت فرمانروایی ایران سکونت اختیار کرده بودند البته در بحرین نیز قبایل بنی تمیم و عبد القیس زیر نفوذ ایران بودند، در حیره نیز تنوفیان بر بخش بزرگی از عربستان حکومت داشتند و عموماً خراجگذار دولت ایران به شمار می رفتند و در واقع رغیب ایران بودند، بنابراین از روزگار دیرین ایران به درجات مختلف با اعراب نزدیکی و مناسبات دوستانه داشته است. ولی با این حال، ایرانیان حتی المقدور از مهاجرت اعراب به ایران جلوگیری می کردند و در این زمان عشایر بسیاری از اعراب صحرانورد دو روی به مهاجرت آورده و به مرزهای ایران نزدیک شده بودند و اگر جلوگیری ساسانیان از ایشان توسط دولت دست نشانده حمیره نبود در اندک زمانی سراسر عراق و خوزستان و پارسی را عشایر عرب فرا می گرفتند، چون این عشایر فقیر در مرزهای ایران خطر بزرگی برای کشور به شمار می رفتند، شخص یاران ساسانی همواره مراتب جلوگیری از ایسان بودند. حتی پادشاهان عرب حیره که تحت حمایت ایران بودند وظیفه مهم ایشان نگاهداری مرزها و دوراندن آن عشایر عرب از خاک ایران بود، چنانکه همین وظیفه را عنانیان پادشاهان دست نشانده روم در مرزهای سوریه انجام می دادند.

ولی با این حال اعراب از ضعف دولت ها استفاده کرده به ایران هجوم می آوردند و دست به قتل و غارت می زدند چنانچه شاهپور دوم ( ذوالاکتاف) اعراب بنوتغلب و بنوبکر را که باعث خراجی ایران شده بودند گوشمالی داد و همچنین در زمان خسرو اول (انوشیروان) دسته ای از قبیله لیزایاد از فرات گذشته در عراق و جزیره به تاخت و تاز و چپاول پرداختند و جنگی با ایرانیان کرد، مردمی انبوه را بکشند این جنگ در تاریخ عرب به نام دیر الجماجم معروف است زیرا آن واقعه در نزدیکی دیری رخ داد که تازیان از کمر کشتگان پشته ای ساختند، خسرو انوشیروان سپاهیان را به دفع ایشان فرستاد و ایشان را هلاک کرد.

حملات عرب پس از اسلام:

قرنها به این سان گذشت و اعراب پیوسته به انبوهی شمار و سختی معیتشان می افزود و ناگزیر بودند موانع ایران ورودی و مصر را از پیش برداشته و برای رسیدن به زندگی بهتر راه مهاجرت را بر روی خود باز کنند. در این هنگام پیغمبر اسلام (ص) لوای دعوت بر افراشت و اعراب را به پذیرش این اسلام دعوت نمود.






فتوحات اعراب در زمان عمر:

خلاقت عمر همراه با پیروزیهایی بود که سپاه اسلام در سوریه با فتح دمشق بدست آوردند، اکنون باید در عراق نیز اقداماتی اولاً برای تثبیت وضعیت آن به نفع مسلمانان و ثانیاً برای توسعة فتوحات صورت می گرفت. در این زمان، شهر حمیره از دست ایرانیها خارج شده بود و طبعاً ایرانیان منتظر فرصتی بودند تا خطر جدید را دفع کنند. لشکر اعراب در دست مثنی بن حارثه بود اما خلافت مدینه همانند زمان ابوبکر بر آن بود تا از حجاز، آن هم از قبایل شناخته شده آن فرماندهی را به عراق اعزام کند .

فتوحات اعراب در زمان عمر:

خلافت عمر همراه با پیروزیهایی بود که سپاه اسلام در سوریه با فتح دمشق بدست آوردند، اکنون باید در عراق نیز اقداماتی اولاً برای تثبیت وضعیت آن به نفع مسلمانان و ثانیاً برای توسعة فتوحات صورت می گرفت. در این زمان، شهر حمیره از دست ایرانیها خارج شده بود و طبعاً ایرانیان منتظر فرصتی بودند تا خطر جدید را دفع کنند. لشکر اعراب در دست مثنی بن حارثه بود اما خلافت مدینه همانند زمان ابوبکر بر آن بود تا از حجاز، آن هم از قبایل شناخته شده آن فرماندهی را به عراق اعزام کند . سپس به این منظور ابوعبید بن مسعود را با هزار مرد جنگی بسیج کرد و به عراق فرستاد، مثنی بن حارثه و عمر و بن حزم و سلیطبن قیس نیز همراه او بودند این سپاه برفت و در ثعلبیه فرود آمد. سلیط بن قیس ابو عبید را گفت: مبادا خود را بدین ورطه گرفتار سازی که من شمار سپاه عجمان را بسیار می بینم بهتر است که به ناحیه بادیه رویم و از عمر بخواهیم که برای ما مدد فرستد، چون مدد رسید آنگاه بیش می رویم و جنگ را آغاز می کنیم، ابوعبی گفت: ای سلیط ترسیده ای به خدا سوگند.مثنی گفت: نترسیده، او رأی صواب خود را با تو در میان نهاد. من نیز می گویم زنهار پیش مروی که خود و یارانت را در وسط سرزمینشان گرفتار خواهی ساخت و آنان پنجه های خود را در پیکر تو فرو خواهند برد. ابوعبید به سخن هیچ یک گوش فرا نداد و فرمان داد پل ببندند و در عین ناخشنودی آن دو سپاه از پل بگذرانید. آن دو نیز از پل بگذشته ابو عبید سپاه خود را منظم کرد و خود در قلب جای گرفت، ایرانیان حمله آوردند و بر مسلمانان تیر باران کردند جمع کثیری آنان را مجروح ساختند آنگاه اعراب چون تن واحدی محله آوردند و سپاه ایران واپس نشست. ایرانیان بار دیگر حمله کردند و در این حمله ابوعبید نخستین کس بود که کشته شد و از مسلمانان خلق کشته شدند، باقی به سوی پل هجوم آوردند و از آن گذشتند مثنی به حمایت از ایشان به جنگ در ایستاد تا همگان از پل بگذشتند و آخرین کس مثنی بود آنگاه پل را ببریدند، این جنگ به نبرد جسر معروف است .

بلازی می نویسد: چون پارسیان ؟؟‌اجتماع تازیان را شنیدند ، مروان شاه ابروبند (ذوالحاجب) را به مقابلة ایشان فرستادند. انوشیروان این سپهسالار را بهمن لقب داده بود و بدان تبرک می جست، او را از آن باب ابروبند گفتند که وی ابروان را که از غایت پیری بر چشمانش فرو می ریخت می بست و نیز گفته اند که نام وی رستم بوده است، ابوعبید پل را اصلاح کرد زیرا نااستوار بود و بخشی از آن بریده شده بود آنگاه وی و نیز دیگر مسلمانان از مروحه آمدند و بر آن پل گذشتند و به سپاه ابروبند رسیدند، ابروبند چهارهزار مرد سلاح پوشیده و یک بیل داشت جنگی سخت در گرفت، زخم های فراوان بر پیکرها نشست و مسلمانان ناتوان گشتند، و شکست خوردند. جنگ پل روز دوشنبه در آخر ماه رمضان سال سیزدهم هجری رخ داد .

بنابراین علی رغم دلیری که مسلمانان از خود نشان دادند، به لیل حضور فیلهای قوی هیکل که در سپاه ایران بود، اسبانشان از صحنه گریختند و در نتیجه خودرویی به هزیمت نهادند. بنا به اختلاف نقلها، پل رومی رودخانه به دست خود اعراب یا دشمنانشان ؟؟ شده راه بازگشت نیز بسته شده بود. این امر سبب تلفات بیشتر شد. با این حال پل موقتی زده شد و اعراب با از دست دادن چهار هزار نفر از نیروهای خود این جنگ را که به نام «یوم الجسر» یا روز پل خوانده شد به ایرانیان باختند .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد