فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

مقاله بررسی عوامل شکست اوپک

مقاله بررسی عوامل شکست اوپک در 20 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 30 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
مقاله بررسی عوامل شکست اوپک

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله بررسی عوامل شکست اوپک در 20 صفحه ورد قابل ویرایش


چکیده:

اوپک به عنوان یک سازمان بین‌المللی متشکل از تعدادی از کشورهای جهان سومی در 1960 به منظور دفاع از منافع کشورهای تولیدکننده نفت پا به عرصه حیات گذاشت اما این سازمان در طول حیات خود اثرگذاری چندانی بر بازار جهانی نفت نداشته است. دلایل این شکست را می‌توان در سه سطح تحلیل خرد، سازمانی و کلان بررسی کرد. در سطح تحلیل خرد اختلافات اراضی میان اکثر اعضاء، تضادهای قومی، مذهبی و ایدئولوژیک کشورهای عضو و ناهمگونی و ضعف ساختار سیاسی و اقتصادی آنها را می‌توان برشمرد که انسجام سازمان را تضعیف کرده است. در سطح تحلیل سازمانی تناقضات اساسنامه اوپک و اشکالات ساختاری سازمان را می‌توان نام برد و در سطح تحلیل کلان سیاستهای آژانس بین‌المللی انرژی، ایالات متحده آمریکا و شرکتهای چند ملیتی قدرت اوپک را محدود ساخته است.

کلید واژه: اوپک، عدم ثبات سیاسی روابط اعضا، تناقضات اساسنامه، ساختار اوپک، سیاست کشورهای صنعتی.


دلایل تأسیس اوپک:

بعد از اکتشاف نفت در سال 1859 در آمریکا و گسترش روند اکتشاف آن در کشورهای مختلف جهان، بعضی از کشورهای جهان به سرعت تبدیل به صادرکنندگان عمده این ماده استراتژیک شدند.

این کشورها که اکثراً از توسعه نیافتگی رنج می‌بردند به شدت به درآمد حاصل از نفت نیاز داشتند و متعاقب اکتشاف نفت در هر یک از این کشورها به علت بی‌لیاقتی کارگزارانشان امتیازات نفتی به شکل کاملاً ناعادلانه به شرکت‌های چند ملیتی که از طرف کشورهای صنعتی حمایت می‌شدند اعطاء شد.

استثمار نفتی کشورهای صادرکننده نفت، ضرورت ایجاد سازمان متشکل از صادرکنندگان نفت را ایجاب می‌کرد و در نتیجه اوپک در 1960 تشکیل شد. در پیدایش این سازمان عوامل مختلفی نقش داشته‌اند که عبارتند از:

قراردادهای نفتی یک طرفه، ظهور قشر تکنوکرات در کشورهای صادر کننده نفت و درک روزافزون آنها از مسائل نفتی، تلاشهای برخی از تولیدکنندگان برای همکاری و تشکیل سازمان برای حفظ و ایجاد قیمت‌گذاری مشترک، سیاست نفتی شرکتهای چند ملیتی، تلاشهای پیگیر عبدا… طریقی مسؤول امور نفتی عربستان و دکتر آلفونز و مسؤول نفت ونزوئلا، خیزشهای ضداستعماری در کشورهای صادر کننده نفت و لاینحل ماندن مشکلات مربوط به مواد اولیه در چارچوب سازمان ملل.[1]

عناصر قدرت اوپک:

نفت به عنوان یک ماده خام استراتژیک محسوب می‌شود و کشورهای دارنده این ماده خام را دارای توانایی تأثیرگذاری بر رفتار بازیگران وابسته به نفت می‌کند.

این قدرت نفت بود که توانست همانطور که مورگت می‌گوید کشورهای تولیدکننده نفت را - که بواسطه آنچه می‌توان تعارفات لفظی خواند،‌ دولت محسوب می‌شوند- یک شبه به مناطق مهم و حتی قدرتمند در سیاست جهانی تبدیل کند.[2]

پس به طور کلی استراتژیک بودن نفت را می‌توان یکی از عناصر مهم قدرت اوپک به شمار آورد. لذا می‌توان قدرت اوپک را توانایی این سازمان در تأثیرگذاری بر بازار نفت در جهت دستیابی به اهداف بدانیم.

هدف اصلی سازمان ایجاد هماهنگی و وحدت از خط مشیهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین شیوه‌ها برای تأمین منافع فردی و جمعی آنان است، اوپک در دهه 1980 عملاً به دو قطب مخالف تقسیم شده بود. گروهی از کشورهای عضو به رهبری عربستان که اصطلاحاً آنها را جناح محافظه‌کار اوپک می‌نامند با افزایش قیمت نفت مخالف بودند و گروهی از کشورها مانند لیبی، ایران و الجزایر که آنها را جناح تندرو اوپک می‌نامند خواهان به حداکثر رساندن قیمت نفت بوده‌اند. این اختلافات به حدی اوج پیدا کرد که در 1982 در حالیکه قیمت نفت در حدود 37 دلار بود عربستان نفت خود را بشکه‌ای 32 دلار به فروش می‌رسانید. یا اینکه اوپک قادر به انتخاب دبیر کل نبود و چند سال اوپک بدون پست دیر کلی بود.

دومین هدف سازمان تثبیت قیمت در بازارهای بین‌المللی نفت و حذف نوسانات مضر و غیرضروری می‌باشد.

از لحاظ نوسانات قیمت، دهه 1980 و 1990 دو دهه پرنوسان در طول حیات اوپک محسوب می‌شود. ابتدا قیمت‌ها در ابتدای دهه 1980 به بالای 40 دلار در هر بشکه رسید و سپس در اواسط همین دهه به 7 دلار رسید. در سال 1990 و پس از حمله عراق به کویت قیمتهای نفت به بالای 40 دلار رسید در حالیکه در اواخر همین دهه قیمتها به 9 دلار در هر بشکه تنزل پیدا کرد[3].

هدف سوم اوپک بر طبق اساسنامه آن ضرورت تعیین درآمدی ثابت برای کشورهای تولیدکننده و عرضه کافی، اقتصادی و منظم نفت به ملتهای مصرف کننده با در نظر گرفتن مصالح ملتهای تولیدکننده نفت است.

اوپک در دستیابی به این هدف خود نیز مؤفق نبوده است در مورد تضمین درآمد ثابت از طریق صادرات نفت برای کشورهای صادرکننده، نوسانات قیمت در طول این دو دهه سبب شده است که کشورهای تولیدکننده آسیب‌های اقتصادی جدی ببیند.

به طور مثال نوسانات قیمتی در طول 1990 به خصوص در سال 1998 موجب شد که اکثر کشورهای عضو منجمله ایران، عربستان و ونزوئلا در بودجه سالانه خود تجدیدنظر کنند.

دلایل درونی شکست اوپک

یک سازمان بین‌المللی هنگامی قادر به تصمیم‌گیری مثبت و تأثیرگذاری در صحنه بین‌المللی در راستای دستیابی به اهداف خود می‌باشد که از انسجام درونی برخوردار باشد. اوپک نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما اعضای اوپک دارای اختلافات سیاسی، ارضی- مرزی و ایدئولوژیک بوده و این اختلافات را به داخل سازمان گسترش داده‌اند. شش کشور از، یازده کشور عضو در منطقه خاورمیانه و در مجاورت هم قرار گرفته‌اند و دارای مرزهای دریایی و زمینی مشترک می‌باشند و همة آنها با هم اختلافات مرزی و ارضی دارند. علاوه بر این کشورهای مذکور دارای اختلافات سیاسی- ایدئولوژیک می‌باشند و این اختلافات را به داخل سازمان کشانده‌اند.

علاوه بر اختلافات اعضاء، خود سازمان از نقطه نظر اساسنامه و نیز ساختار دچار تناقضات و ایراداتی است که منجر به عدم رعایت تصمیمات جمعی و تعهدات اساسنامه‌ای از سوی اعضا شده است. به طوریکه شاهد عدم رعایت سیاستهای سهمیه‌بندی سازمان دادن تخفیف در بهای نفت و شرکت در معاملات پایاپای و همچنین فروش نفت در بازار تک محموله بوده‌ایم.

در ادامه این بخش به شرح عوامل گفته شده می‌پردازیم:

1- عدم ثبات سیاسی و انسجام سیاسی بین اعضای اوپک

عدم ثبات و انسجام سیاسی سازمان تحت تأثیر سه متغیر اختلافات ارضی/ مرزی، اختلافات سیاسی/ ایدئولوژیک و ناهمگونی و ضعف ساختار سیاسی- اقتصادی کشورهای عضو می‌باشد.

اختلاف ارضی شامل اختلافات بین ایران و عراق بر سر اروند رود، عراق و کویت بر سر دو جزیره «وربه» و «بوبیان»،‌ عراق و عربستان بر سر منطقه بی‌طرف حد فاصل دو کشور، عربستان و قطر بر سر باریکه‌ای از اراضی جنوبی قطر، عربستان و امارات بر سر مناطق بوریمی، العین، لیوا، ظفره، زراره و خورالعدید، امارات و قطر بر سر خورالعدید، مرزهای دریایی و حوزه نفتی بوندوق، ایران و امارات بر سر جزایر سه گانه و دو کشور عربستان و کویت در مورد فلات قاره دو کشور در خلیج‌فارس و مالکیت جزایر قارو و وام‌المرادم می‌باشد[4].

ج) مکانیزم اتفاق آراء:

طبق اساسنامه اوپک تصمیمات این سازمان تنها به اتفاق آراء همه اعضا اتخاذ می‌شود و اگر تنها یک کشور حاضر در اجلاس وزراء رأی موافق ندهد، هیچ تصمیمی تصویب نخواهد شد. طبیعی است کمتر پیش می‌آید که تمامی اعضاء، بر یک موضوع،‌ اتفاق نظر داشته باشند و به همین دلیل اغلب توافقات اوپک ضعیف و خنثی است. یعنی موضوعات با بحثهای طولانی دو پهلو شده و بالاخره همه بر روی آن توافق می‌کنند. این مشکل در رابطه با مسائلی که آثار و تبعات گسترده و طولانی مدت دارد مؤثرتر و جدی‌تر است و تصمیمات اوپک را دچار روزمرگی می‌نماید.

د) اعتبار اصول و اهداف اوپک:

بسیاری از اهداف و اصول مذکور در اساسنامه زمان اوپک مربوط به دهه 1960 و تحت تأثیر شرایطی بود که تقابل کاملی میان منافع کشورهای صاحب نفت و شرکت‌های عامل نفتی (هفت خواهران) به وجود می‌آورد. در حالیکه اکنون این موضوع منتفی است،‌ این رویارویی از بین رفته، شرایط دگرگونی شده و امروز اوپک با کشورهای اصلی مصرف کننده که اغلب در IEA سازمان یافته‌اند رو به رو است. بنابراین با گذشت چند دهه و متحول شدن شرایط جهانی اصول و اهداف اوپک نیازمند تجدیدنظر اساسی است.

هـ) عدم وجود ضمانت اجرایی برای تصمیمات اوپک:

تصمیمات سازمان اوپک هیچ‌گونه ضمانت اجرایی خاصی ندارد. کشوری که تصمیمات سازمان را اجرا نکند تنها مورد سرزنش سایر اعضا قرار می‌گیرد و باید قدری فشار روانی را تحمل کند. علاوه بر این معمولاً در چنین سازمانهایی وجود روابط گسترده (خصوصاً اقتصادی) دو و چند جانبه میان اعضاء، یکی از عوامل نزدیکی و در نتیجه تسهیل کننده و تسریع کننده توافق و همکاری در یک زمینه خاص است. چنین روابطی در عمل ضمانت اجرایی تصمیمات سازمان را افزایش می‌دهد. چرا که هر کشور عضو احساس می‌کند زیر پا گذاشتن توافقات و آزرده کردن دیگران بسیاری از منافع مشترک دیگر را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد و در واقع اقدامی پرهزینه خواهد بود. سازمان اوپک فاقد چنین ویژگی است. ساختار اقتصادی غیرمولد و وابستگی مطلق اقتصاد بیشتر اعضا اوپک به صادرات نفت خام،‌ در مقابل واردات گسترده از کشورهای صنعتی،‌ موجب شده است که اقتصاد این کشورها در حالت رابطه جانشین با یکدیگر و رابطه تکمیلی با اقتصاد کشورهای صنعتی قرار گیرد.

دلایل بیرونی شکست اوپک:

1- سیاستهای آژانس بین‌المللی انرژی:

آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) در سال 1974 تأسیس شد. اعضای مؤسس آژانس، کشورهای آمریکا، ‌انگلیس، آلمان غربی، بلژیک، سوئد، اتریش، اسپانیا، نروژ، ایرلند، دانمارک، ایتالیا، کانادا، ژاپن، لوکزامبورگ و ترکیه بودند.

هدف عمومی آژانس، کمک رسانی به کشورهای صنعتی برای مقابله با مشکلات جهانی انرژی است که از سه طریق دنبال می‌شود:

الف- کاهش انرژی تلف شده و افزایش کارایی مصرف انرژی

ب- سرعت بخشیدن به تکامل روش‌های بهره‌برداری از انواع جدید منابع نیرو‌زای پایان‌ناپذیر و تجدیدناپذیر

ج- تشویق انواع تحقیقات در زمینه‌های مختلف مربوط به انرژی[5]

آژانس در راستای اهداف خود سیاست‌های مختلفی را در پیش گرفته است. این سیاست‌ها هم معطوف به عرضه و هم معطوف به تقاضای نفت می‌باشد و می‌توان آنها را به ترتیب زیر خلاصه نمود:

1- سیاست‌ ذخیره‌سازی استراتژیک

2- سیاست سرمایه‌گذاری در انرژیهای جایگزین

3- پرداخت سوسبید به انرژیهای غیرنفتی

4- سرایت دادن افزایش قیمت نفت به مصرف کنندگان نهایی

5- انتشار آمار و ارقام نادرست در مورد عرضه و تقاضای نفت؛ و

6- سرمایه‌گذاری در اکتشافات نفتی در داخل و خارج OECD